سند تحول بنیادین آموزش کشور پر است از کلمات و جملات زیبا؛
از تربیت و پرورش دانش آموزان خلاق، کنجکاو، منتقد، آزاداندیش و ... گرفته تا رتبه های برتر علمی و اقتصادی در منطقه و ...
ترسیم چهره ای امیدوار کننده از نظام آموزش و پرورش کشور
ولی این تحول بنیادین و اساسی مستلزم چه اقداماتی است؟
آیا بدون داشتن برنامه درسی منعطف و نیمه متمرکز، توچه به نیازها، علایق و استعدادهای دانش آموزان و منطقه زندگی ایشان، روش های تدریس فعال و پروژه محور و کارگاهی و به طور کلی در نظر داشتن تمام عناصر یک برنامه درسی و منطبق ساختن آن با این اسناد، چنین تحولی امکان پذیر خواهد بود یا صرفا در حدّ همان سند و شعار باقی خواهد ماند؟!
این روزها به دلیل کار تحقیقی که دارم به چند مدرسه که اندکی متفاوت تر بوده اند، سر زده ام و با مدیرانشان گفتگو کرده ام....
و متأسفانه؛
همه ی این مدیران و هر معلمی که اندکی متفاوت نگاه می کند و ذره ای متفاوت می اندیشد؛ در رنج است...
همه گله و شکایت دارند از مسئولان و ناظران و ....
نمی خواهم یک طرفه به قاضی بروم؛ چون حرف آن گروه مسئول و ناظر و سرپرست و ... را نشنیده ام
ولی تا جایی که در جریان کار این مدارس قرار گرفته ام هیچ و هیــــــــــــــــچ نکته و موردی ندیده ام که مخالف و مغایر باشد با سندهای ما!
و باز این همه مقاومت
این همه مخالفت
که گاه افراد را دلسرد کرده است
و گاه اجرای همین اندک تغییرات و تفاوت ها با صرف انرژی بسیار زیاد و غیر لازم اتفاق افتاده است..
نمونه بارز و برچسته این جنس از مخالفت ها و مقاومت ها را این روزها در "مدرسه حکمت" شاهد بودیم
مدرسه ای که توفیق دیدار از آن نصیبم نشد
ولی این روزها پیگیر اخبارش هستم
مدرسه ای پیشرو مبتنی بر اسناد و اصول نظام و ارزشهای دینی و اسلامی
مدرسه ای که عمیقا موجب شد ابتدا از کار دلسرد شوم و بعد مصمم تر ادامه دهم
مدرسه ای که باعث شد شروع به نوشتن این مطلب کنم و هیچ فکر نمی کردم این قدر طولانی شود!!
مدرسه ای که می توانید خط مشی و برنامه های آن را در اینجا مطالعه کنید:
http://www.hmizan.ir/_ehtemam-mag_/mag/attachments/044-02.pdf
به امید روزی که همه به سربلندی ایران عزیزمان فکر کنیم؛ نه منیت ها و جبهه گیری های شخصی
به امید روزی که نترسیم و وحشت نکنیم از تغییرات مثبت و سازنده...